آقا دریاب
هر جا که دلی ست آباد مباد خراب است خراب
طوفان زدگان راه را شمعی ست و سراب
در حیرت از آنیم که بی خود شده ایم
گر سر بنهیم دل خراب است خراب
آقا دریاب
هر جا که دلی ست آباد مباد خراب است خراب
طوفان زدگان راه را شمعی ست و سراب
در حیرت از آنیم که بی خود شده ایم
گر سر بنهیم دل خراب است خراب
بی قرار کربلا
یابن الحسن ما عقده دار کربلائیم
برتو قسم ما بی قرار کربلائیم
ترسیم ماند آرزویش بردل ما
ما آرزومند دیار کربلائیم
دورم ز درو گاه گاه می آیم
شمع ام و تورا تورا میخواهم
غرقم ام و تورا تورا میجویم
هر دم که نشستم هرجا تنها تورا تورا می گویم
از سینه ی پر آه نگاه میخواهم
اندک شده ام ولی تو را میخواهم
گر جان طلبی به غیر تو جان ندهم
گر سر طلبی قبل آن پیشکش میدارم
هستم به در آویز و حلقه ی در
از شب به دم صبح اذان دست عنایت خواهم
میرفت شبم چون یلدا شب و حیف
تا صبح شدم حلقه ی در ، تورا تورا میخواهم
خرامان.یازهرا.