حضرت عباس(ع)-شهادت
رفتی و با رفتنت چه بر سر من رفت
هر چه توان داشتم ز پیکر من رفت
پشت و پناه یکی دو روزه ی من نه
یک جبل الرحمه از برابر من رفت
نیست کمر درد من به خاطر اکبر
دردم از این است که برادر من رفت
گفتم ابوالفضل هست غصه ندارم
عیب ندارد اگر که اکبر من رفت
بس که بلند است هلهله به گمانم
کوفه خبر دار شد که لشگر من رفت
زود زمین خوردن من علتش این است
تیر به بال تو خورد و در پر من رفت
خواهر من یک به یک به اهل حرم گفت
وای ابوالفضل رفت... معجر من رفت
گفت مرا هم ببر به علقمه - گفتم
زودتر از رفتن تو مادر من رفت
رفتی با رفتن تو دست حرامی
تا بغل گوشواره ی دختر من رفت
طفل رضیع مرا رباب کفن کرد
فکر کنم دیده آب آور من رفت
جان حسین - روی نیزه باش مراقب
دیدی اگر سمت کوفه خواهر من رفت
علی اکبر لطیفیان
.یازهرا.