آقا دریاب
هر جا که دلی ست آباد مباد خراب است خراب
طوفان زدگان راه را شمعی ست و سراب
در حیرت از آنیم که بی خود شده ایم
گر سر بنهیم دل خراب است خراب
دستم به در خانه ی ارباب بشستم در آب
آبی که نرسد به دست هر کس آقا دریاب
مجنون شما نرود در پی لیلا بی تاب
چون در پی توست غیرست حجاب
مستم و خوش و مدهوشم در پی عشق
یک دم نفس کن و برسان مارا نم آب
هستم خراب اندر خراب و خراب
دستی برسان بسان بنا دریاب خراب
هردم نگهی دلی می لرزاند افسون نگاه هست
بنای دل ما تو باشی و مابقی هستن سراب
مارا به دست گیر و بفشار یک قطره بریزد گلاب
در حرم (حرارت)نگاه بگیرم و بخار کن تا شوم شراب
مار را برسان به لعل لبت ارباب شتاب
آنقدر نزن با نگاه و مارا نکن عذاب
سنگی که به دست استاد افتاد شد زینت دست ارباب
سنگم بتراشم آنقدر که گردم شبیه اصحاب
خرامان.یازهرا.
اگه جاهایی که باید مکث بشه رو با ( ، ) مشخص کنید خوندن برای مخاطب راحت تر مشه ..
تبریک میگم بخاطر طبع شعرتون ..