از لطف التماسِ صداهایِ آهوان
بی گریه هم گرفت دعاهایِ آهوان
آهو زیاد محضر معشوق می رود
پس وصلمان کنید به پاهایِ آهوان
تو جلوهی ربّی، حرمت هم طورت
تا طور رسیدیم همه با نورت
معراجِ خدا باغچه ای در باغت
جبریل مقرب شده یک غورهت
جبریل شدم بال و پرم را بدهم
خرجیِ مسیر سفرم را بدهم
با پایِ پیاده ام به راه افتادم
تا حق دلِ در به درم را بدهم
امام زمان(عج)-مناجات
پائیز شد فصل بهاری که به من دادند
طی شد تمام روزگاری که به من دادند
خورشید پیشم هست اما من نمی بینم
نفرین به این چشمان تاری که به من دادند
امام زمان(عج)-مناجات
باز هم، صحبت فرداست قرارِ ما ها
باز هم، خیر ندیدیم از این فرداها
چقدر پای همین وعده ی تو پیر شدند
جگر "مادر ها" موی سر "بابا ها "
امام زمان(عج)-مناجات
اگر چه تو طبیبی و دوا درست می کنی
کمی برای خیر ما بلا درست می کنی
از این طرف همیشه بارها خراب می کنم
از آن طرف همیشه بارها درست می کنی
امام زمان(عج)-مناجات
من از نوادگان اویسم که سال ها
پا می کشند از جریانم وصال ها
بال و پرم به درد پریدن نمی خورد
بالا نمی برند مرا این وبال ها
امام زمان(عج)-مناجات
هر سحر منتظر یار نباشم چه کنم؟
من اگر این همه بیدار نباشم چه کنم؟
گریه بر درد فراق تو نکردن سخت است
خونجگر از غمت ای یار نباشم چه کنم؟
مناجات با خدا
چشم مرا پیاله ی خون جگر کنید
هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید
من کمتر از گدای شب جمعه نیستم
خانه به خانه دست مرا در به در کنید
مناجات با خدا
آنان که گفتهاند "نگارم" همهش تویی
"معشوقم و نگارم و یارم" همهش تویی
اسماء، تو، صفات، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو
فرصت نمیکنم بشمارم، همهش تویی