دورم ز درو گاه گاه می آیم
شمع ام و تورا تورا میخواهم
غرقم ام و تورا تورا میجویم
هر دم که نشستم هرجا تنها تورا تورا می گویم
از سینه ی پر آه نگاه میخواهم
اندک شده ام ولی تو را میخواهم
گر جان طلبی به غیر تو جان ندهم
گر سر طلبی قبل آن پیشکش میدارم
هستم به در آویز و حلقه ی در
از شب به دم صبح اذان دست عنایت خواهم
میرفت شبم چون یلدا شب و حیف
تا صبح شدم حلقه ی در ، تورا تورا میخواهم
خرامان.یازهرا.